" اگرم "

 

برای به دنیا آوردن خودم

به دنیا آوردی دندم

و وقتی مرگ به سراغم می گیراند هر روز

برعکس زورها

روزی/زوری دوقاشق غذا خوری برای خودم نـ/می تجویزانم

من کسی هستم که هنوزنشده ای یم

آدرس ِ سرراستم   پیچش صراط المستقیمم

گذشته از انبوه آدم هایی که پاهایشان را

توی دست های مردمان هر دَهه ای می نشانند

و الک الکی الکلی الک شدی اند

یادم می آید خدا در کتاب هایش می فرماید (یادم نمی آید

چقدر زود پیر است و چقدر دیر وضع حمل کردی ام

حساب ِحرف را برایتان دارم (ندارم

مولفان ِ محترمم

کیکی کسی برای شما اینجا نمی براند

لطفی که می کنید اگر

به رَحِم هایتان برگردید   یا

            خودتان را بسقطانید یا

لطفی که می

                     اگر...

 

 

نوراله لک

زمستان 88- بهار 89