توی هیچ یک از شریان های من نه حافظ ی بوده نه شمسی باور کن .این از بد روزگار است من که به رسم و عادت لرها به شاهنامه  قسم خورده ام که با لباس سفید ورق ها بیایم توی حجله ی تو و با کاغذ های باطه ا ت بروم بیرون .این معصیتِ از تو آبستن بودن را کجای این شهر بی شرم جار بزنم داستان؟!!!!

 

جاده  شروع می شود

جاده  ممتد می شود

جاده  تمام نمی شود

جاده

در من راه گم کرده است

            

وحوا نگفت

و آدم نرفت

و من هیچ ندیدم

و تو رفتی، وسوسه کردی

سیب چیدی و خوردی

 

سکوت بره ها   وُ

توبه های گرگ ؟!

چرا هیچ چوپان دروغگویی در جهان نیست؟!

 

 

آویز بر دیوار

عکس تو سال هاست که پیر نمی شود

اما

موهام

مثل روزهای تو

                       سپید

مثل روزگار من

                      سیاه!

 

 

 

خواب ها مرا می برند

جایی که تو

هیچ وقت نبودی

 

 

دل/گیر میکُند

گیر، میکَند

لای لاس/تیک ِماشین هایی که به تو

راه نمی/افتند

افت می کنند

دل هایی که گیر می کنند

لای لاستیک ماشین هایی که به تو.... 

 

 

دست از سرم برد/آ شتی می کنیم

باران مرا خیس کرد

خیابان ها ترا دزدیدند

 

یلداست موهایت

یلداست چشم هایت

حالا

یلدا شده روزگارم !

 

 

کاغذ ها سفید می مانند

وُ

مدادها  مرا سیاه می کنند

 

 

 

آدم ها عمود راه می روند

درخت ها عمود می رویند

مدادها عمود می نویسند

جهان عمود می چرخد

همه اما

افقی می میرند

 

 

تو به من سیب دادی  وُ

من به تو

زندگی روی زمین را

حالا

کدام سخاوتمند تریم؟!

 

 

مدادهای رنگیم هستند  اما

توی دفتر نقاشیم

هنوز

تصویر توست که بی رنگ مانده!

 

حالا

دیگر ازمرگ  هم

نمی...می...

می... نمی...

نمی...می....

....      .....

ترسم!! *1

 

تحمل نبودنت

باور کن

از تیر های کلاش هم درد ناک تر است!

 

 

شب بود....

شب بود ماه ....

شب بود ماه پشت ابر....

نه ماه بود و ُ

نه ابر

فقط شب بود!  *2

 

 

 

این نوروز ها

                       پیروزند

و من

         شکست خورده ام عمو نوروز!

 

 

****************************

 

1* به یداله رویایی

2* توی دره  کمین زده بودیم برای اشرار. حتی یک متریت را هم نمی دیدی.آنقدر تاریک بود که ... بگذریم.فرمانده گفت :مسلح کنید.من تفنگ را گذاشته بودم زمین و دنبال قلم و کاغذ می گشتم برای این شعر!