به بهانه نمایش (پرفورمنس)" نوش دارو پس از تولد "به کارگردانی اکرم ابوالمعالی
جهان در دهه های اخیر این قرن(بیشتر قرنی که گذشت) شاهد تحولات خاصی در حیطه های فرهنگی وهنری بوده است وکشورما بستر عجیبی شد تا خیل بدون کنترل ترجمان های مختلف تری از این موقعیت های مختلف در انواع و اقسام هنرها - که بهانه ی این دست نوشته مان هم مربوط به آن می شود – بوجود آید و ما خود شیفته وار دست به اقداماتی می زنیم که اگر خالقان همین جلوه ها و شیوه ها به دیدن آن بیایند انگشت وااجبا به دندان خواهند گزید چیزی که نگارنده ی حقیر برداشت های شخصی وغیر علمی ازآن نام می بریم. اصولا در ایران عزیز ما هر چیزی پشت مرزهای این کشور گربه ای شکل حادث می شود وضعیت کپی رایت وتقلید کورکورانه مان آن را به صورت انحصاری به این سو سوق داده و عجیب خاص خود می کند!
الان بحث سر تقلید نیست که حتی اگر ما کپی پیست هم بکنیم باز می شود گفت که همان چیزی که بوده ،هست! - بحث گرفتن کالاهای فرهنگی و درونی کردن آن و بومی ساختنش و... بگذریم!!-
اما تعریف ها ! وقتی کالاهای فرهنگی پایش را به این ور آب می گذارد تعریف های ما هویت اصلی خود را پیدا می کند بعنوان مثال همین کلمه ی پرفورمنس که معنای لغوی آن در فرهنگ آکسفورد اجرای تاپ نمایشی (نمایش، نمایش شاهکار) می باشد- فقط کافی ست یک جستجو درگوگل انجام دهید- این کلمه در اروپا و امریکا یک معنا می دهد در ایران ما یک معنا ودر اجراهای آن یک معنا ودر برداشت های مخاطب یک معنای دیگر! ببینید یک کلمه چقدر می تواند تغییر هویت بدهد!- مسلما منظوردرعلم هرمنوتیک، تاویل های مختلف نمی تواند باشد-اجازه بدهید قدم به قدم پیش برویم ببینیم چه اتفاق های در نمایش "نوش دارو پس از تولد"که دعائیه ی پرفورمنس بودن را دارد رخ می دهد .از فروش بلیط ها شروع می کنیم که مکان فروش بلیط جایی دور ترازمحل اجرا و در یک کتاب فروشی با ماهیت ادبیات نقد و فلسفه ـ کتاب هایی که خودم توانستم ببینم- رخ می دهد که ما خوش بینانه آن را در جهت ماهیت پرفورمنس قلمداد می کنیم. و برگه ی بزرگ تایپ شده ی تحمیل کننده ی پرفورمنس "نوش دارو پس از تولد". پس کلمه پرفورمنس به زور دارد به خورد مخاطب می رود چیزی که در آخر کار با ارائه ی برگه ای به تماشاچیان که بازهم با تعریفی از پرفورمنس سعی در تلقین آن دارد تکرار می شود - به من اجازه داده نمی شود که خودم تشخیص بدهم که چه گونه ی نمایشی دارد اتفاق می افتد- قبل از اجرای نمایش موبایل ها مطلقا باید خاموش باشد- این دوتا نکته دارد یک: مخاطب هنوز به این فرهنگ نرسیده که به احترام ارتباط با نمایش ارتباطش را با دنیای بیرون قطع کند .دو: عزیزان هنرمند هنوز مخاطبان را آدم های بی فرهنگی تلقی می کنند که باید تاکید کنند که...در هردو صورت فرهنگ دیدن نمایش و خاموش بودن تلفن همراه در این میان یک جورایی ست !- نمایش در تاریکی و با ابزار بسیار کهنه ، نخ نما و قدیمی چراغ قوه شروع می شود(حداقل در نوع استفاده).بازیگر مخاطبان را دعوت به همراهی و دیدن می کند ابتدای ورود یک قسمت از فضا طراحی تجسمی صورت گرفته که چرخ و سیب و سیم و اشکال هندسی وخاک کف آن و... هزارتا معنا می شود برداشت کرد که می شود اسم بی معنایی یا گیجی در معنا هم روی آن گذاشت چیزی که در قسمت بعدی فضا هم همین معنا را می گیرد. انسان ِ سیمی که سیب زیر پای چپش بوده و قلبش در دستش-شما می تونید زور بزنید و هر نتیجه ای که دوست دارید برداشت کنید اما در قسمت بعدی -(یک سوال هم اینجا به وجود می آید آیا هر چیزی باید معنا داشته باشد؟)از قسمت لیوان های یک بار مصرف و انسان پشت شیشه ی اکواریوم که تصور می کنیم که درون اکواریوم است و تشنه است و لیوان ها مچاله شده است و....می گذریم - به نظر من قشنگ ترین بخش نمایش را شاهد هستیم بازیگر ما را به یک فضا با تلویزیون خانگی می برد که رژه های نظامی و بمب های اتمی و بازیگری که سیب می خورد که خود من یک لحظه فکر کردم ابوالبشر عجب شِکری خورد و سیب خورد وآن همه وفور نعمت و حوری و قلمان و کیف و حال را ازاو می گیرند و روی این کره ی خاکی پرتش می کنند.بازیگرتلویزیون را خاموش می کند! باز هم ما را به فضای بعدی می کشاند ابتدا یک نکته را در کارهای پرفورمنس متذکر شویم(طبق تعاریف موجود در همین اینترنت ) که سعی می شود فضاهای ایجاد شده لابیرنتی و هزارتو باشد که در این کار استفاده ی خوبی از فضا شده بود که البته تقسیم فضا شده بود نه لابیرنتی نکته دوم مخاطب در این نمایش مجبور است به دنبال فضا برود تا نمایش را دنبال کند –کلمه دنبال را به خاطر داشته باشید- حق انتخاب به مخاطب داده نمی شود به جز قسمت آخر که آن هم جای بحث دارد ما مجبور هستیم اگر ادامه نمایش رامی خواهیم ببینیم به دنبال بازیگر برویم واجازه نمی دهد بایستیم و ببینیم و به فکر فرو رویم واگر دوست نداشتیم بخش دیگری را ببینیم. قسمت آخر فضایی ست که تماشاچیان بصورت گرد و پشت به پشت هم می نشینند و هدفون ها را باید به گوش بگذارند-که اگر نگذارند موسیقی و هذیان های شنیداری را نمی فهمند - و چهار پرده که بازیگران پشت آن بصورت سایه ، تابلو می بندند.دراین قسمت تقریبا همه چیز خوب پیش میرود خصوصا تصویر بسیار زیبای جنینی آدمها اما بعدش تابلو ها ی معنویت که اگر به عنوان مثال پیش روی من اجرا شود باید برای مخاطب پشت سر من هم تکرار شود این تکرار اساس پرفورمنس است اما نه با تداوم که تداوم اساسا پرفورمنس را زیر سوال می برد چون ایجاد قصه می کند و باز هم ایجاد قصه به صورت ابَر روایت نه خورده روایت –تاکید می کنم ابر روایت – با پرفورمنس در تعارض است .ما قصه ی سیب را که در تمامی بخش ها وجو دارد می بینیم ما حق انتخاب در نمایش را نداریم و باید نمایش را دنبال کنیم حتی در آخر نمایش که مخاطب را با کلمه ی بفرمائید- در حالی که سانس دوم اجراست وفکر نمی کنم مشکل وقت این برخورد را بوجود بیاورد - بیرون می کنند!در حالی که همین موقع است که مخاطب را باید به حال خود رها کرد تا اگر لازم دید برگردد و دوبار از نو... . سکون یکی دیگر از ارکان پرفورمنس است که مخاطب نمی تواند به سکون نمایش یا بازیگر فکر کند و بیندیشد بازیگران پرفورمنس را اجرا کننده می دانند نه بازیگر چون بازی اگردرعالی ترین شکل خود هم اجرا شود بازازواقعیت عینی به دور ونوعی وانمود کردن است و هر چیزی که اجرا می کنند از ضیرنا خود آگاه یا خود آگاه که خود به خود بروز پیدا می کند مربوط است. بدن و خلاقیتِ بدیهه در پرفورمنس، پرفورمنس را یک نمایش جذاب می کند پس بهتر است در مقابل بدن بازیگران،کارهای خلاقه و بداهه ی آنها سکوت اختیار کنیم!تمام خصوصیت های برجسته ی هنرهای دیگردست به دست هم می دهند تامخاطب پرفورمنس را به جذابیت و زیبایی شناسی برسانند حتی درمنزجرترین حالت های ممکن. اصل زیبایی شناسی چیزی نیست که ساده از کنارآن بگذریم که اگر زیبایی و لذت را از هنر بگیریم باید نام دیگری برای آن انتخاب کنیم.نکته ی بسار با اهمیت در پرفورمنس این است که اجرا کننده آنقدر تماشاگر خود را به اشتراک می کشاند که گاهی مرز میان تماشاگر و اجرا کننده برداشته می شود و جایشان را عوض می کنند پرفورمنس قائده ی تماشاچی مثل جنتلمن پایت را روی پای دیگرت بینداز و ما را نگاه کن و برای به گریه در آوردن و یا خنداندنت پول بپردازرا به هم می ریزد آنقدر درگیرت می کند که باورکنی قاتلی خوشبختی یا بدبخت یا... . پس باز هم در مقابل به اشتراک گذاشتن مخاطب در نوش دارو پس از تولد سکوت می کنیم!!اگر بحث اشتراک و دخالت از نظر عاطفی ست که کلاسیک ترین و سنتی ترین گونه های نمایش این را به عالی ترین صورت ممکن هویدا کرده است.
اساسا من اعتقاد دارم که هیچ یک از هنرهای ، موسیقی ،هنرهای تجسمی، رقص،ادبیات و...را درهنرهای نمایشی نمی توان حذف کرد بلکه سطح آن بالا و پایین می شود که به هر صورتی که باشد خود را بروز می دهد حتی در نمایش های بدون موسیقی که موتیف هایی که در کار ایجاد می شود موسیقی کار خواهد بود یا در پانتومیم که در سکوتی که ایجاد می کند دارد یک قصه را روایت می کند پس از ادبیات استفاده می کند یا هر گونه ی نمایش دیگر. اما در پرفورمنس این هنرها نقش بسیار پر رنگ تری را بازی می کنند که در این کار با اینکه ادبیات – یا حداقل کلام - خیلی می توانست به این کار کمک کند محجور مانده بود و از عنصری که می توانست به بهترین وجه ممکن نه به معنای کلاسیک آن ،استفاده کند- جز در کلمه های موهوم(شاید هم وسوسه) قسمت آخر- ازکنارآن به سادگی گذشته بود.
پس آیامی توانیم "نوشدارو پس از تولد" را پرفورمنس بـ/نگوئیم؟
مولتی مدیا؟هپینگ؟هایپردراما؟نمایش تعاملی ؟ ساختارشکن؟یا چه چیز؟؟
به نظر من این بحث اینجا به وجود نمی آید یاحداقل دیگر اهمیت ندارد که چه نامی روی آن بگذاریم .بحث این است که بیائیم وسفید خوانی ها را بعهده ی مخاطب بگذاریم. لزوم پرفورمنس کار کردن و کلاسیک کار نکردن و یا برعکسش؛به روزبودن یکی و یا دِمُده بودن دیگری معیار برای ارزش گذاری یک اثر هنری نمیتواند باشد که در غیر این صورت یا باید بگوییم پرفورمنس از تعریف خانم ابولمعالی که فکر می کنم بی انصافی در حق کلمه پرفورمنس است و یا پرفورمنس هرچیزی می تواند باشد جر "نوش دارو پس از تولد" که باز هم فکر می کنم اجحاف در حق زحمت های خانم ابوالمعالی و گروه جوان و زحمتکش این نمایش است
چند نکته در حاشیه این نمایش :
شاید من فکر بدی نسبت به حوزه هنری دارم وفکرمی کردم از این جور کارها استقبال نمی کند که جای تشکر و قدردانی دارد
استفاده از کانسپت چوآل آرت یا همان هنرهای مفهمومی در ساختار کار است - به سطح آن کاری ندارم- که باید به استفاده ازظرفیت های آن و پیشبرد هنر نمایش امیدوار بود
و آخر هم نگارنده شخصا ارتباط بین شعر بسیارعمیق زنده یاد حسین پناهی در بروشور و کل کار را نفهمیدم!
عکس های " نوش دارو پس از تولد "و همچنین تعریف های کوتاهی از پرفورمنس را در وبلاگ آقای عمرانی ببینید و بخوانید
http://isfahan-theater.blogfa.com/