اين پستت منو بياد تابستان لعنتي هشتادو ... افتاد که حسين در آن خانهء اجاره اي واقع در نزديکي خانهء مامان بزرگ اينا 47يوسف آباد مردن را زنده شد.منو بردي رفيق
با درد خواندمش
و بعدترها دردم زياد تر شد
وقتي رسول نجفيان کرايهء تعويق ماندهء حسين را به همراه هزينهء خاکسپاري اش.....
دوستت دارم اي روياي مرده