سلام
خوشحالم كه نه ناراحت و نه عصباني شديد .
اما در مورد مطلب من با شما تا حدودي موافقم البته شما گفتيد در ديالوگ ولي بحث اقليت و اكثريت رو اين طور با يك مثال مطرح مي كنم :
مثلا در يك فيلم معمولا ما آدم خوب و يا نماز خوان رو ظاهري ساده با ريش و قيافه اي معصومانه مي پنداريم ولي اين اشتباه است چرا كه از همان اول بيننده او را مي بيند و رو است و قصه لو مي رود ولي اگر اين آقا رو با همان قيافه كم كم و با روند نمايش و قصه يا داستان فردي قاتل و يا شخصيت بد معرفي كنيم داستان زيباتر و بيننده مشتاق به ادامه داستان مي شود به قول يك استادي براي خودمان فاكتور مشخص نكنيم مي شود آن طرف مرز رفت مرزها را بايد شكست باورهاي غلط مردم رو بايد اصلاح كرد .
دوست ندارم حرف س ي ا 30 بزنم ولي.....
اگر گمان كرده باشم در مورد اقليت و اكثريت تا حدودي متوجه شدم نمي دونم اگر هم اشتباه است اصلاح كنيد .
با تشكر از شما
چقدر تند ؟!؟! عصباني چرا ؟! شما سوال من رو با سوال جواب داديد ؟ اگر قرار است شما براي يك سوال من اين طور هراسان بشويد كه آيا من ( آناك ) دختر هستم يا پسر چه فرقي مي كند ؟
شما مطلبي رو در وبلاگتان قرار داديد من هم براي روشن تر شدن خودم و بهتر متوجه شدن اثر شما سوالي از شما كردم ولي ......
بهتر است دوباره به آرشيو نظرات نگاهي بياندازيد و نظر قبليم را دوباره بخوانيد .
به هر حال ببخشيد اگر ناراحتتان كردم .
به اميد زيبايي ها
وبلاگ جالبي داري
................... آيا مرز وجود دارد ؟
مرز ................
درود
از اين ها که به دروغ مي نويسند خواندمت و عالي بود خوشم نمي آيد پس راستش را مي گويم نخواندمتان! چون حالم خوب نيست. چون هرچه چشمهايم را بازتر مي کنم که بخوانمتان حواسم پرت تر مي شود. بعد مي آيم. بعد مي خوانم . خوشحالم که باز هم به خانه ام آمديد هم قبيله ي مهربان...
باشد که تاهست
چراغ اين خانه روشن باد