ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 


سلام

نوراي دوست

فرصتي است که گلگشتي به جاليزت کنم از نعل چارم چهار نعل تا " ها " و " وقتم را ندارم " و تحريک و الخ...

بارزترين وجه نوشتار و سرايشت در افتادن به نوعي اولترائيسم (فراروي از حدود متعارف و الگوهاي مقرر ، حذف پيوندکهاي شعر با گذشته با شاخض هايي نظير افراط در ضديت با زبان ، تصوير پردازي تازه ، نواوري هاي ولو خفيف در وزن هاي موسيقايي چينش ...).

با اينکه نامداراني چون خورخه لوئيس بورخس و پابلو نرودا و مشاهير ديگري از امريکاي لاتين بويژه گارسيا لورکا رهروان و حتا نواوران اکناف اين سبک بين المکتبي (اکسپرسيونيسم ، سوررئاليسم و فوتوريسم) بودند اما چون واکنشي به جنگ اول و بحرانهاي ان بود بزودي در حوالي نود سال پيش خاموش شد.

اينجا و انجاي سرايش و نوشتارت تلاش و رد غليظي از اولترا گويي مخصوصن در تعامل ( و گاه تقابل) با زبان مشهود است تلاشي که گاه در سروده مي نشيند و گاه ساختگي بودن و تصنع در همنشيني جاي سلوک به زور شکسته ي زبان را تنگ مي کند.

اصرار بر معنازدايي اينجا و انجاي سروده ي ( از نعل چهارم ...) فقط با تکنيک نحو گريزي زبان وبکار گيري عامدانه ي معاني نامتعادل رخ مي دهد . گزاره ها به وضوح از دسترس تفسير مي گريزند . اما تصاويري محو و ابرانه به تندي برق در ذهن خوانش شکل مي گيرند و بهمان تنداي کولاک سا به اشکال ديگري از خيال استحاله مي شوند مثل : در باد شيهه مي کشد يا يال باد در حذف پاشيده .

يا در گزاره اخر بند اول که جسم جاده و ستوران در هم مي تنند و با هم کورس مي گذارند. اگر چه علاقه اي به دخالت در کار شاعر ندارم اما به اقتضاي هوس گاهي جون اينگاه خوانش خيالاتم را در اثر مي جورم

بند دوم ( شيهه در باد را مي کشد ) مي کشد را از مصدر کشتن خواندم که از سرکش خيال پياده نشوم و دختري .... مي چيده پشت را بدون حرف اضافه ي " از"

عمق دويده را

عميقن دويده نپسنديدم و نظر به ويراست دارم و نيز حذف سه سطر مصنوع :

شيهه را در باد

با باد

بادا باد مي کـُشد

هوا را از جيغ سر مي برد ( نيازي به برد از مصدر بريدن نمي بينم که خودنمايي شاعر در ان محسوس است)

و نيز ورود شاعر با صراحتي که در بيت اخر است

بهرحال با تداوم سرودن بدين سياق مشروط به کاستن از کنشهاي مولف مدار و جولان مفرط بازي با زبان موافقم . بعبارت ديگر هر گويه که خارج از پز و توان نمايي شخص شاعر به شعر ايد مي تواند محبوب مخاطب باشد مخاطبي که رگه هاي پررنگ تظاهرات شاعرانه را مي بيند

پستهاي بعدي دعوتم کن لطفن