سلام
به هم
تبار را كشيدن به مددددد
تا بنا گوش گوش كر يا كور كه
نمي شود اينجا آخر
زمستان است و كورش تا وقت كشيدن
نمي دانست مسل من
مسل تو
و كشيدن كه جير ميكشد و نمي گويد
تا بناگوشت كه سرخ شد
آنوقت در آخرين آستاناي انگشتت
فاش مي شود رازي كه
تير رها شد
و تو بي شوخي
ميميميميميري