• وبلاگ : قسم به قلم و آنچه كه مي نويسند!
  • يادداشت : نقطه سر خط 66 : \ بـُق \
  • نظرات : 2 خصوصي ، 34 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    قربون سيل تيلت که سيل ايکنه/باشي
    + آيلين 
    ...هنوز هم هيچ کسي پيدا نشده که بفهمه چي ميگي. خنده م گرفته. همه به نحوي دارن در ميرن از زير بار فهميدنت . نزديک چهل تا کامنت ؛ همه دونه به دونه در حال پيچوندن و گريز ... يادته تنها کسي که هذيانهاتو ميفهميد من بودم؟ حالا..حالا کي هست که تو رو بفهمه ؟ دارم به عينه ميبينم که هيش کي.. کل وبلاگتو شخم زدم به اميد يافتن فقط يک نقد..يک تجزيه تحليل ..نبود که نبود..حتي محض دلخوشي هم که شده يه نفر.. نع. نه حتي يه نفر.. شايد ميون خيل عظيم نفهميدن ها خوشبخت تري. . پس راحت باش نورا...
    زيبا بود /لذت بردم / با اينکه شعر بلندي بود اما شعر بود/ مرابا خود برد گلوله اي/که از تفنگ هيچکس شليک نشده است
    منتظرم سيل کني

    سلام با داستان بازگشت به روزم
    سلام دوست دارم به وبلاگت بيايم ووقتي مي آيم دوست دارم بنويسم من نميفهمش(شعرت را)دوست دارم قياس کنم سادگي شعرم را با پيچيدگي کلامت هم پياله....منتظرم.....
    سلام
    شعر هاي گيج كننده رو دوست دارم !
    اين همه كلمه...كلمه...كلمه... بايد هضم بشن...سخته!

    به روزم با سه شعر كوتاه..دعوت هستين
    + زهره رحيمي 

    سلام خوبي؟فقط امروز خيلي ياد روزاي زابل افتادم.يهو يادم اومد که يه وبلاگ داشتي اومدم.
    + علي قيومي 
    سلام.عيدت مبارك.دوست داشتم.خوب خلق ميكني
    + کوروش شمس 
    درود نور عزيز خوبي ..ما در رکاب ادبيات با شما هستيم وميخوانيمت ..اما سخت ميشود نظر گذاشت ...ببخش
    + بابك مصطفوي 

    دوست عزيزم نورا جان

    دو ، ر ، مي ، فا ، مارگيران هندي ، مريم مجدليه يا به قول خودت مجدله اي (که ابته درست است ) ، شيرمحمد اسپنداري ، فلوت سحرآميز( موتزارت؟! ) ، سياه چشمان هندي ، پستان ها و انهناي رانها ، مشک عشيره هاي بختياري ، فرزندان آل گرفته ، عبور زبور از پيچ امين الدوله ، گرگ هاي باران نديده ، حلق شاميرزا ، فاک اُور و ...........

    تا مقعدي اسهالي ؟!

    شايد گوز و شقيقه يا تو بخوان ته باد و گيجگاه .....

    نمي دانم اين همه را چطور مي شود در کنار هم ( که هر کدامشان ذهن را به سويي پرتاب مي کند ) خواند و گفت به به چه شعر خوبي

    پاره هايي هست که جدا از کليت شعر ، زيبا و خواندني است اما به گمانم سرگرداني تنها مقصدي است که مخاطبت با کليت شعر به آن مي رسد . که البته بعضي ها دوست دارند .

    .........

    باقي را حضورا مي گويم

    مي گفت که تو در چنگ مني

    من ساختمت چونت نزنم

    من چنگ توام بر هر رگ من

    تو زخمه زني من تن تننم

    حاصل تو ز من دل برنکني

    دل نيست مرا من خود چه کنم


    سلام نورا به روزم


    lezat bordam dadash

    beroozam

    آپم نوراله جان با "گلادياتورخياباني سال 90"
    منتظرحضورت هستم
    سلام نوراي عزيز
    نمي دانم چرا ازش خوشم آمد....
    شاعر بمان
    سلام نوراله جان
    باخبري ازفيلم"حريروآتش" به روزم
       1   2   3      >