• وبلاگ : قسم به قلم و آنچه كه مي نويسند!
  • يادداشت : نقطه سر خط 48 : " سرم را سگ خور ! "
  • نظرات : 7 خصوصي ، 40 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    + مصطفا 

    سلام همکيش با سه پرسش منتظر سه پاسخم
    + آيلين 

    من با شعر تو سرشار از تضادم نورا. به همان شدتي که نفي ات ميکنم هم تحسينت ميکنم که خدايي قلمت جاي توجه دارد. تو آرامشي ساده را در نقاب زيبايي و گنگي کلمات استتار ميکني و به عرضه ميگذاري. ساده اي . خيلي: "از پنهاني ها اوستا را ورق بزنم . تورات را ورق بدهم .از انجيل ورق بشنوم . از قرآن ورق بخورم " ... تورات رو سرسري نگاهي ميکني محض اطلاع. ميشنوي که مسيحيت خوب است و خوب براي خودش خوب است و آيين مهر است. از قرآن به اجبار ورق ميخوري. مفعول عقيده و انديشه اسلامي واقع شده اي به حکم مادرزاد و ديگر زاد و به تسليم گردن گذاشته اي و نه به رضا. اما اوستا است که در نوراي واقعي تجلي دارد . اوستا را به رغبت و مهر و پذيرشي عقلي و باطني ميخواني و ميداني و ميخواهيش......
    و بعد هم : " خداي با اين همه کتاب سر به سر اکابران ابتدايي ساده است " ... علم و دانش مطلق کاينات که خدا باشد هم سر محمد بي سواد است و موسي شبان کم سواد و ديگر ديگر ديگر اکابران ساده ساده هيچ ندان همه دان و در شوري و مستي مي دادن و مي گفتن و مي دادن و چرخ چرخ چرخ تا معراج خود خود آن هستي و آن مستي و مستوري ...
    -" سر در کتاب باش و از پاها قلمها را بتراش " ... اين همان اصل ممنوعه زنده ماني نورا است. سر در کتاب باش نورا اما از پاها قلمها را نتراش که آن وقت : بالاي سرت اين دار و سر بر دار و سر بي سر "
    پس همان سرت را بردار و سر در خود دار و ديگر هيچ مگو نورا ....
    - دوستدار قلمت: آيلين

    سلام،
    با مطلبي به روزم.
    «دعوت به تشکيل پاتوق تئاتر در اصفهان»
    + مامانت 
    سلام پسرم !خوبي؟بالاخره وقت کردم و يه سر بهت زدم. خوشحالم کردي و ديدم زحماتم بي نتيجه نبوده! ايشالا بيتر ويام سر وقتت و وقتي وبم آماده شد خبر مي دم بياي سر به آستان جانان بنهي!
    + زهره مولوي 
    سلام و درود...
    سربازي؟

    درود و سپاس ار دعوتت.

    زيبا بود.....................................................

    سرم را برداشته اينجا کاشته و سر از ريشه هام برداشته و مرا و نه!

    در من سري هست


    سلام
    بعد از يک سال و سه ماه و دو روز
    يه روزم با
    سطرهايي از جلد سوم زندگي نامه ام
    سارتر: بهزاد بهادري يک شورمندي بي فايده ست
    نامه ي نيچه به بهزاد بهادري
    کافه کتاب شيوه
    شوخي با سيد مهدي موسوي
    سلام اقاي مهرداد فلاح
    و اخرين شعرم که
    به ليلي گله داران و علي عبدالرضايي تقديم شده
    منتظرم
    بعد از يک سال و سه ماه و 48 ساعت
    ممنونم از نقدت عزيز.
    لطف کردي.
    + هميلا محمدى 


    بيد بودي که لرزيدي از باد
    بيد بودي که ترسيدي از عشق
    سرو اگر بود قد خم نمي کرد
    بيد بودي که لرزيدي از عشق

    درود هم چراغ
    به روزم و نقد مي طلبد شعرم...
    يا علي

    زيبا بود
    + كوروش شمس 
    سلامنور الله عزيز ..گرفتارم خيلي کمي سرسيخواندم..شنبه با توجه قابل شعرتميخوانم وميحالم ..حتما ....
    ساعت شماطه دارت خيلي خوب بود.
    سرود? خودت بود؟

    خيلي جالب و زيبا بود... ممنون که خبرم کردي.باز هم آپ کردي بگو...

    موفق باشي

    پس چرا براي خودمان باز مي شود؟!
    يکه شناس شده است لاکردار.i
     <      1   2   3      >