• وبلاگ : قسم به قلم و آنچه كه مي نويسند!
  • يادداشت : نقطه سر خط43: ' وريد ِ منعقد در خون '
  • نظرات : 5 خصوصي ، 19 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام...حالا يكي به من بگه من تورو به چه اسمي صداكنم؟؟؟؟؟؟؟؟

    درعين دوستداشتني بودن به نظرم سادگي شعرهاي ديگر رو نداشت اما مثه هميشه عالي بوددددددددددددددددددددد!

    مرسي از حضور هميشه گرمت

    يك سري غلط املايي بو د تو كامنتم

    بوي داستان گفته=بوي داستان گرفته

    ارتباطونو=ارتباطشونو

    سلام

    چه عجب

    ببين شما چندتا تصويرمهمو پشت سرهم رو ميگي و انتظار هم داري مخاطب اوناروچسبو وصله بزنه و ارتباطونو بفهمه كه اين كمي زياده خواهيه يا حداقل بايد اشاره اي توشعربهش بشه

    شعر كه تقريبااينجا بوي داستانو گفته خوب كشش پيدا نكرده

    والبته حرفاي زيادي داره كه مهمترين اشكالشم همون خوب جلو اومدن خوب كنارهم چيدن يا چسبو وصله است

    مثله ايكه من بگه

    صددانه ياقوت

    يه انار سرخ

    دونه هاي سفيد

    فرق داره با اينكه بگي

    صددانه ياقوت

    دسته به دسته

    (حالا اينجاس كه من منتظر ادامه ش هستم)

    با نظمو ترتيب يكجانشسته

    ----------------------------------------------

    اميدوارم نظرم به دردت بخوره خوب گفته باشمش

    بعدم يه نكته:

    ببين اينروزا حرف زدن درباره خونو بدنو زالو انعقادو خوره لجنو ازينجور حرفا توسپيد مد شده سعي كن متفاوت باشي

    تابعدعلي يار

    نه اصلا ناراحت نشدم. قضيه اين است که من به قالبهاي کلاسيک تعلق خاطر دارم و اصولا دوست دارم حرفهاي دلم را در اين قالبها بريزم وگرنه اصلا در غزلسرايي معاصر مدعي نيستم. حال بعضي دوستان نيز به اين شعرها علاقه دارند ولي اصولا من براي اينکه کسي خوشش بيايد و يا نيايد اين شعرها را نمي گويم بلکه دوست دارم حرف دلم را در اين قالبها ببينم. اين بيشتر يک قضيه شخصي است. بنده حتي در انجمنهاي شعرخواني نيز شرکتي نمي کنم که بخواهم اين شعرها را براي کسي بخوانم. وگرنه حرف شما کاملا صحيح است.
     <      1   2